شعر سفید
شكست خورده ترين
شكست خورده ترين قبر بى نشانه منم
جدا و دل زده و خسته از زمانه منم
اگر تو يار ندارى به يادها هستى
اگر تو شعله ور از غم شدى زبانه منم
رهايى تو كجا و غم رهايى من
تو گير يك گرهى و هزار شانه منم
براى آنكه جدا مانده عاشقانه نخوان
تكان دهنده ترين شعر عاشقانه منم
اگر تو گاه به گاهى حماقتى كردى
رئيس مكتب افكار احمقانه منم
براى من كه پرم از فراق قصه نگو
اگر كتاب تو باشى كتابخانه منم
دواى درد تو اغوش گرم همدرديست
آهاى موى پريشان بيا كه شانه منم
#سید_تقی_سیدی
شعر آغاز
اي جان و اي دو ديده بينا چگونه اي
وي رشک ماه و گنبد مينا چگونه اي
اي ما و صد چو ما ز پي تو خراب و مست
ما بي تو خسته ايم تو بي ما چگونه اي
آن جا که با تو نيست چو سوراخ کژدم است
و آن جا که جز تو نيست تو آن جا چگونه اي
اي جان تو در گزينش جان ها چه مي کني
وي گوهري فزوده ز دريا چگونه اي
اي مرغ عرش آمده در دام آب و گل
در خون و خلط و بلغم و صفرا چگونه اي
زان گلشن لطيف به گلخن فتاده اي
با اهل گولخن به مواسا چگونه اي
اي کوه قاف صبر و سکينه چه صابري
وي عزلتي گرفته چو عنقا چگونه اي
عالم به توست قايم تو در چه عالمي
تن ها به توست زنده تو تنها چگونه اي
اي آفتاب از تو خجل در چه مشرقي
وي زهر ناب با تو چو حلوا چگونه اي
زير و زبر شديمت بي زير و بي زبر
اي درفکنده فتنه و غوغا چگونه اي
گر غايبي ز دل تو در اين دل چه مي کني
ور در دلي ز دوده سودا چگونه اي
اي شاه شمس مفخر تبريز بي نظير
در قاب قوس قرب و در ادني چگونه اي
مولانا
وي رشک ماه و گنبد مينا چگونه اي
اي ما و صد چو ما ز پي تو خراب و مست
ما بي تو خسته ايم تو بي ما چگونه اي
آن جا که با تو نيست چو سوراخ کژدم است
و آن جا که جز تو نيست تو آن جا چگونه اي
اي جان تو در گزينش جان ها چه مي کني
وي گوهري فزوده ز دريا چگونه اي
اي مرغ عرش آمده در دام آب و گل
در خون و خلط و بلغم و صفرا چگونه اي
زان گلشن لطيف به گلخن فتاده اي
با اهل گولخن به مواسا چگونه اي
اي کوه قاف صبر و سکينه چه صابري
وي عزلتي گرفته چو عنقا چگونه اي
عالم به توست قايم تو در چه عالمي
تن ها به توست زنده تو تنها چگونه اي
اي آفتاب از تو خجل در چه مشرقي
وي زهر ناب با تو چو حلوا چگونه اي
زير و زبر شديمت بي زير و بي زبر
اي درفکنده فتنه و غوغا چگونه اي
گر غايبي ز دل تو در اين دل چه مي کني
ور در دلي ز دوده سودا چگونه اي
اي شاه شمس مفخر تبريز بي نظير
در قاب قوس قرب و در ادني چگونه اي
مولانا
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |